اغواگری با لباسها و جدا کردن بافتنیهای بریدهشده داخل بدن آغاز شد که نوعی الگوی رشته DNA را ایجاد میکرد. یک ژاکت زیپدار از کبالت با نوار قهوهای منحنی شکل که از شکل بدن پیروی میکرد، قطع شد: زانکوف گفت: «راهی برای ما برای بازی با شکل و معرفی نسخهی لباس بیرونی خود». یکی از بهترین قطعات، همکاری با هنرمندی به نام دنیل رینولدز بود که آثارش بر روی دیوارهای گالری محل نمایش آویزان بود. رینولدز با زمینههای رنگی بزرگ و رسا کار میکند و یکی از قطعات او، مربع سفیدی که با خشم صورتی نئون خطنوشته شده بود، نشاندهنده او کاملاً از طریق چاپ صفحه نمایش داده میشد، روی یک پلیور سفید ظریف با آستینهای بلند بود.
دامن ها را با پولک دوزی می کردند و سپس روی صفحه چاپ می کردند. آنها درخشش مات جذابی داشتند، به خصوص وقتی با ژاکت های بزرگ ست می شدند. کمی گرانج بود، کمی کشور دنج. در همین راستا، یک روپوش ژاکت بزرگ و لباس ماکسی جذابیت آنی پتوهای ارثی را داشت. یکی به رنگ قهوه ای شکلاتی و دیگری در خاکستری، هر دو دارای راه راه های متنوع و مشخص طراح در پالت رنگی روشن این فصل بودند. روی سطح آنها آلپاکای موهیر فازی بودند، اما برای جلوگیری از خارش، از داخل پشم پوشیده شده بودند. زانکوف گفت: «بسیاری از مواد در این فصل شدیدتر هستند. آنها بیشتر برس خوردهاند، نرمتر هستند، بخیهها کمی شلتر هستند، بنابراین این ایده در آغوش گرفتن و در آغوش گرفتن است.