فیبی گیتس در مورد سهام جهانی پایان رو در مقابل وید

آنها این را به طور شهودی در جاهایی می فهمند که سلامت زنان توسط قانون تضمین نشده است. در رواندا، قهرمانان من افرادی مانند دکتر فلورانس آکیکی بیتالابهو، رئیس بخش سلامت جامعه برای دانشگاه عدالت جهانی هستند. Raissa Umutesi، یک پرستار سرطان شناسی؛ و ماریلا مونیوزانگابو، معاون مدیر سلامت مادران برای PIH رواندا، جایی که من در این ماه کارآموزی می کنم.

دکتر Bitalabeho، که همچنین یک استاد است، از مشارکت جامعه استفاده می کند تا مطمئن شود که برنامه های PIH هم پایدار هستند و هم بر اساس خواسته های جامعه انجام می شود. اوموتسی فقط یک پرستار نیست. او همچنین یک برنامه حمایتی کامل برای دخترانی مانند مادران نوجوانی که من ملاقات کردم اجرا می کند. Munyuzangabo با بررسی مداوم بیماران زن و آموزش پزشکان در شبانه روز به حفظ برنامه گسترده سلامت مادران PIH کمک می کند. آنها تقریباً بیشتر شبیه انقلابیون هستند تا متخصصان پزشکی. بله بیماران را درمان می کنند. اما آنها هم فعال هستند.



منبع

مشکل هرگز این نبود که ما به اندازه کافی داستان های قانع کننده یا آمار وحشتناک را به اشتراک نمی گذاشتیم. یک نقل قول ویروسی دیگر از Gloria Steinem یا RBG ذخیره نمی شد قلیه. این اصلاً در مورد متقاعد کردن نبود. در مورد قدرت بود. شش نفر اشتباه در مناصب قدرت بودند. و به همین دلیل زنان حق انتخاب را از دست دادند.

روز جمعه با او بودم که رای دادگاه عالی صادر شد و درباره افشاگری خود با مادران نوجوان رواندا به او گفتم. اما او آن را به اندازه من روشنگر ندید. او گفت: “من فکر نمی کنم این یک مشکل ارتباطی یا دلسوزی باشد.” «افراد بیشتری موافق هستند قلیه نسبت به 50 سال پیش. زنان در این بحث پیروز شدند، اما ما همچنان نبرد سیاست را باختیم.»

وقتی سال گذشته دانشگاه را شروع کردم، می خواستم مانند مادرم وکیل مدافع شوم. بنابراین سعی کردم تا جایی که می‌توانم درباره سیاست‌گذاری، یافتن بهترین داده‌ها، جمع‌آوری بهترین ایده‌ها و آموزش افراد مناسب بیاموزم. اما حالا فهمیدم که کور بودم.

یک نقص اساسی در تفکر من وجود داشت. سلامت عمومی – به ویژه سلامت زنان – مستلزم یادگیری در مورد قدرت و نحوه استفاده از آن است. این فقط در مورد نیست چی برای انجام، بلکه در مورد چگونه برای انجام آن

او درست می‌گفت – همانطور که مادران اغلب اوقات آزاردهنده هستند. آیا واقعاً باور داشتم که قرار دادن کلارنس توماس در اتاقی با 52 مادر نوجوان رواندایی، ناگهان باعث می‌شود که او مانند النا کاگان رأی دهد؟