عروس و داماد در این عروسی شیک در حومه فرانسه زیر باران رقصیدند

پس از پایان طوفان، میهمانان از تپه به سمت چادر رقص رفتند – که کف آن به دلیل آب زیاد، عملاً به یک لغزش و سر خوردن تبدیل شد. اولین رقص آن‌ها با «Into The Mystic» اثر ون موریسون بیشتر شبیه یک تلو تلو خوردن اول بود: او می‌گوید: «ما فقط همدیگر را محکم گرفتیم و از میان آن خندیدیم.

ساعت کوکتل در باغ جلو برگزار شد. پیشخدمت‌ها کاناپه‌هایی از انجیر تازه را با پنیر بز رد کردند، در حالی که بارمن‌ها یک کوکتل جین، آهک، و اسطوخودوس سفارشی که توسط شرکت کوکتل کپنهاگ Aeris تهیه شده بود سرو می‌کردند. (در تمام مدت، ادریسی های سفید در استخر شناور بودند.)

معلوم شد، همه این وضعیت را کمی خنده دار دیدند – و بعد از چند نگرونی و اسپرسو مارتینی، کلی سرگرم کننده بود. با بزرگ شدن شب (و شلوغ تر) کنستانس به یک لباس کوتاه و درخشان تبدیل شد که توسط رئیسش استاین طراحی شده بود. او می‌گوید: «او می‌دانست که من به شکل بی‌رحم لباس لوئیزا پولک سبز ما را دوست دارم، بنابراین آن را به‌عنوان پایه در نظر گرفت، آن را روی سجاف کوتاه‌تر، روی یقه پایین‌تر کرد و آن را با زیباترین پولک‌های عاج ماندگار پیشنهاد داد. جشن تا سه بامداد ادامه داشت و دو روز بعد این زوج ادامه یافت هنوز تمیز کردن. “نشان یک مهمانی خوب!” کنستانس نتیجه گیری می کند.



منبع او تصمیم گرفت ترکیبی از سبک ها را برای جشن عروسی خود انتخاب کند. خواهرش، Faith، ظاهری کامل Stine Goya در صورتی پودری به تن داشت که هنرمندانه خالکوبی‌های او را برجسته می‌کرد، در حالی که دوستش Lewis شراره‌های Bottega Veneta و کت و شلوار Issey Miyake را پوشیده بود. برخی دیگر لباس های پاستلی را در برش ها و قد های مختلف انتخاب کردند. کنستانس می‌گوید: «می‌خواستم آن‌ها احساس آرامش کنند، آماده گذراندن اوقات خوش باشند و بهترین خودشان را دوست داشته باشند، بنابراین همه با هم کار کردیم تا رنگ‌ها، شکل‌ها و بافت‌هایی را پیدا کنیم که هر فرد را تحسین کند، اما در کنار هم در یک عکس عالی به نظر برسد.» می گوید.

پس از آن، جمعیت 120 نفره به سمت شام زیر یک چادر سفید برافروخته رفتند – که به شوخی کنستانس، در نهایت بهترین سرمایه گذاری آنها بود. در نیمه راه سخنرانی ها، آسمان ها باز شد. او اذعان می کند: «این بیشترین بارانی بود که در عروسی تیم هماهنگ کننده عروسی ما تا به حال شاهد آن بوده است. خوشبختانه گروه آنها، The London Essentials، چادر شام را به یک مهمانی رقص پر شور روی میز تبدیل کرد. او می‌گوید: «همه روی صندلی‌ها و میزها ایستاده بودند و با آن‌ها آواز می‌خواندند، درحالی‌که رعد و برق و نور در بیرون غوغا می‌کرد. “این کاملا جادویی بود.”

در 23 سپتامبر، کنستانس در حالی که دوست دوران کودکی‌اش فلورانس رالینگ، آهنگ «مرا ببوس» از Sixpence None the Richer را می‌خواند، از راهرو عبور کرد. آرتور در انتها با یک کت و شلوار سفارشی ساویل روو برنزه منتظر بود. وقتی به آخر رسید شروع به گریه کرد. او به خاطر می‌آورد: «تا به حال او را ندیده بودم که چنین اشک‌های شادی بر او چیره شود. “این برای همیشه در ذهن من نهادینه خواهد شد.” یکی دیگر از لحظه‌های دردناک دیگر زمانی فرا رسید که مهمان‌ها در اواسط مراسم بلند شدند تا «رود ماه» را با هم بخوانند – چیزی که آرتور و کانی آن را به‌عنوان «لحظه‌ای متعالی توصیف می‌کنند که هیچ یک از ما هرگز فراموش نخواهیم کرد». بعد از عهدشان، این زوج در حالی که آهنگ مورد علاقه‌شان نیل یانگ پخش می‌شد، دست در دست هم رفتند.