این زوج همچنین ترجیح دادند حلقه ازدواج نگیرند، زیرا هر دو دوست ندارند اکسسوری بپوشند—بنابراین وقتی زمان تعویض حلقه ما فرا رسید، آیدن برادرزاده ری به آنها حلقههای فرنگیپانی داد تا آنها را تعویض کنند. ری میگوید: «من در سعادت مطلق بودم – همه چیز خیلی اثیری بود. «به یاد دارم که سرم را بلند کردم تا ببینم همه کسانی را که دوستشان داشتیم، در جایی که من بیشتر دوستشان دارم لبخند می زنند. احساس کردم خیلی خوش شانس بودم در مرحله اول، ما نگران چیزهای زیادی بودیم: چقدر گرم می شد، اگر باران می بارید – اما خدایان بالی با ما خوب بودند و همه چیز بسیار عالی بود.
تیر و کمان گل ها دیدگاه ری را برای عروسی زیبا و گرمسیری در باغ زنده کرد. ری میگوید: «آلیسیا میدانست که من نمیخواهم گلها خیلی سفید باشند، بنابراین سایههای زیبای کرم و زرد را در چیدمان ترکیب کرد. خانواده من همچنین یک مزرعه ارکیده و آنتوریوم دارند و او مطمئن بود که از آنها به عنوان عنصر اصلی در چیدمان گل خود استفاده می کند. من به کسب و کار خانوادگی و محصولات و خدماتمان افتخار میکنم – بسیار عالی بود که آنها را در طول مراسم عروسی به نمایش گذاشتم.»
در طول شام، قبل از اینکه تازه ازدواج کرده کیک را بریدند و سپس ری به لباس مشبک سفارشی از طراح اندونزیایی Maison Met برای اولین رقص، سخنرانی کرد. من و مت در استودیویی در لسآنجلس درس رقص گرفتیم و هر آخر هفته تمرین میکردیم، و هنوز خیلی عصبی بودیم! ری اعتراف می کند. ما با آهنگ “You Make My Dreams Come True” از هال اند اوتس، که یکی از آهنگ های مورد علاقه من است، رقصیدیم. ما اشتباهاتی مرتکب شدیم، اما مت کار بزرگی را انجام داد که من را هدایت کرد – و درست همانطور که آخرین فرورفتن خود را انجام دادیم، آتش بازی در بالای درختان فرنگیپانی پخش شد.
و وقتی نوبت به نذرها رسید، ری و مت تصمیم گرفتند که خودشان بنویسند. ری میگوید: «غیرقابل تعجب است که هر دوی ما به سگ خود اشاره کردیم، او بسیار ارزشمند است و قطعه اصلی کالاهای کاغذی عروسی ما بود. وقتی مت شروع به خواندن عهدش کرد، شروع به گریه کردم، و به خاطر میآورم که به خواهرم مایکو نگاه میکردم که امیدوار بود دستمال کاغذی داشته باشد، اما متوجه شدم که او در حال توپ زدن است و یک دستمال مرطوب خیس به من میدهد که من آن را رد کردم. به نظر میرسید که او بیشتر از من به آن نیاز داشت!»
پس از پایان مراسم، همه برای صرف کوکتل و پذیرایی به باغ چمپا مهاجرت کردند. هنگامی که مهمانان به باغ پوشیده از دریای شمع رسیدند، جاز سبک نواخته می شد، در حالی که چشم انداز پراکتور برای چادر در پذیرایی بی عیب و نقص اجرا شد. ری میگوید: «او خواسته من برای ظاهری تمیز و شیک را درک کرد. او یک چادر خیرهکننده طراحی کرد که از دو طرف باز میشد تا بهطور یکپارچه با هزاران درخت فرانگیپانی که اطراف چادر را احاطه کرده بودند ترکیب شود.»
برادر شوهر ری، آرتور، مراسم عروسی را بر عهده داشت. ری میگوید: «ما کسی را میخواستیم که شخصاً میشناختیم تا مراسم عروسی را برگزار کند و من کسی را میخواستیم که بتواند به مت اشاره کند که ازدواج با کاوانو سولیوان چیست.» “آرتور یک سخنران عمومی عالی است و کار بسیار خوبی انجام داد – شخصی، سبک دل و خنده دار – دقیقاً همان چیزی که ما دنبالش بودیم.”