بنابراین علاوه بر اینکه بعداً به عنوان تیتر یک مهمانی قرار می گیرید، شما در حال مدیریت ترکیب نیز هستید. برنامه چیه؟
معذرت می خواهم برای طرفدار کردن، اما امشب اولین باری است که شما را از یک شب در ساعت زنده می شنوم خالصاحتمالا در سال 94 …
این صحنه به قدری جذاب بود که البته به سرعت از زیرزمینی به زمینی تبدیل شد و تجاری شد. فرهنگ امروز را چگونه می خوانید؟
چگونه برای اولین بار راه خود را روی زمین پیدا کردید؟
پاک بود! و نام گویای همه چیز است. دهه 90 فقط خالص بود. هیچ هیاهویی وجود نداشت، هیچ پولی وجود نداشت، فقط اگر می خواستی برای یک شب خوب بیرون بروی و موسیقی تکنو را دوست داشتی، جایی که خودت را پیدا کردی. و این زیبایی میدان رقص است، درست است، به معنای کاملی که باید باشد. اینجا جایی است که افراد همفکر عجیب یکدیگر را پیدا می کنند و ارتباط برقرار می کنند. می تواند یک تجربه قدرتمند باشد.
اواخر دهه 80 بود و من در کانادا، درست روبروی دیترویت بودم. بنابراین در زمانی که 14، 15 ساله بودم، برای کنسرت به شهر می رفتم و سپس تکنو و چند پیست رقص باورنکردنی پیدا کردم. من موسیقی را از طریق رادیو دیترویت پیدا کردم و شروع به جستجو در فروشگاهها و کلوپها کردم. من یک بچه عصبی و درونگرا بودم که به موسیقی و کامپیوتر علاقه داشتم و سپس آزادی خود را در زمین های رقص و بسیاری از آدم های قلابی دیگر مثل من پیدا کردم.
من فکر میکنم یک چیز واقعاً جالب این است که چقدر فضای رقص در دهه 90 بسیار خوشآمد و امن بود و این یکی از چیزهایی بود که با بزرگتر و بزرگتر شدن آن از دست دادیم. اما اکنون این نوع تجدید حیات وجود دارد و نسل جدیدی وارد میشود و بار دیگر، میدان رقص را به مکانی برای اتحاد دوباره، و فضایی امن برای همه تبدیل میکند… موسیقی باید نیرویی باشد که شادی و راهی برای فرار به ارمغان میآورد.
خوب، این سومین پرادا است و ایده این است که هر شب فرهنگ و صحنه محل آن را منعکس می کند. بنابراین اینجا در میامی میخواهیم برخی از ریشههای لاتین را در اینجا کاوش کنیم و جشن بگیریم، و دیگ ذوب میامی را در نظر بگیریم. این یک شب از تکنو، هاوس، آواز، و ضربات مینیمال خواهد بود… و با بازگشت به قدرت پیست رقص، فکر می کنم اینجاست که موسیقی و مد یک ماموریت مشترک دارند – البته از طریق زبانی متفاوت – که به هر یک از ما راهی برای بیان اینکه چه کسی هستیم و چه کسی می خواهیم باشیم.