فصل گذشته، سینتیا مرهج داستان یک شاهزاده خانم فراری را برای ما تعریف کرد که در جستجوی زندگی ساخته خود بود. برای پاییز، طراح رنسانس رنسانس این داستان را ادامه داد و قهرمان خود را تصور کرد که ماههای زمستان را در یک کمد لباس موقت ساخته شده از مواد از قبل موجود و جدید میگذراند. اما به همان اندازه که این روایت به داستان سرایی خود مرهج کمک می کند، قانع کننده ترین داستانی که او باید بگوید داستان خودش است.
این طراح لبنانی پس از فاجعهای که در سال 2020 به زادگاهش بیروت روی داد، به جستجوی تعادل خود ادامه میدهد و در چند فصل گذشته او به عنوان نوعی چراغ راهنما به کار خود ادامه میدهد. مرهج از ثبات طراحی و تولید مجموعههایش در لبنان در استودیو و آتلیهای که در کنار مادرش اداره میکند تا خلق کردن از خانه دور از خانهاش در پاریس و یافتن تعادل و ریتم در کار در بین هر دو شهر پیش رفت.
مرهج گفت: «ایده همکاری برای من واقعاً مهم است، از جمله همکاری با کسی که این قطعه را دریافت کند و آزاد باشد که آن را به روش خودش بپوشد.» این فقط نوعی بازی است که به مرهج و مجموعههایش کمک میکند تعادلی را که دنبال میکند پیدا کنند.
منبع
قطعه ای که این لوک بوک را باز می کند، یک جلیقه نواری با شنل استیل است که از یقه باز می شود و تبدیل به یک قطار حباب دار می شود. این ایده در یک یقه نازنین LBD تکرار شده است، شنل آن به شکلی عاشقانه به دور گردن بسته شده است، و بر روی یک خز چرخدار که به عنوان یک تاپ بدون بند پوشیده شده است. مرهج برای برخی از این قطعات خاص از خز راسو از یک کت قدیمی استفاده کرد، مواد را برای استود پوشاند یا آن را به نوارهای نازک تقسیم کرد تا از آن به عنوان برجسته در دامن ابریشمی یا کت پشمی دو سینه A-line استفاده کند. مرهج گفت: “زنی که من برای او طراحی می کنم بسیار آزاد است، او نمی خواهد به هیچ چیز وابسته شود، او تجربی و بازیگوش است.” به همان اندازه که طرحهای تبدیلپذیر او – بیشتر بخش برنامه آتلیهاش، که شامل قطعات بینظیری است – به این ایدهآل پایبند است، این طراح واقعاً در لباسهای آماده او است که شکاف بین داستانسراییاش و مشتریاش را پر میکند. . دامن صورتی رژگونه و ست بالا، و همچنین یک ژاکت خاکی دوخت با دامن همسان، به دلیل قابلیت پوشیدن بازیگوش در میان همکارانم مورد توجه قرار گرفت.
مرهج در جریان بازدید از این لباس گفت: «این فصل من شروع به بازی با ایده لباس های متحول کردم ووگ در دفاتر نیویورک، “من دوباره به سبک زندگی این شاهزاده خانم نگاه می کردم، که ممکن است برای خرید دو لباس فقیرتر از آن باشد تا چیزی بسازد که بتواند بیشتر از آن استفاده کند.” با این حال، جنبه شخصی آن داستان این است که مرهج به دنبال برقراری ارتباط مجدد با حس بازیگوشی و استقلال خود در خلق پس از یک دوره عدم حل و فصل و تکامل بود.