قهرمان در لایه بندی نقاشی هایش نیز با این تصور از شخصیت بازی می کند. او ابتدا تیله می زند و سپس چهره ها و نقش های پیچیده کردی خود را روی آن با دست نقاشی می کند، اما با چنان شفافیتی که رمزگشایی ترتیب عملیات او کار آسانی نیست. این محو کردن پس زمینه و پیش زمینه عمدی است. او میگوید: «بهعنوان کسی که بسیار «دیگر» بودهام، برای من مهم است که این قطبیتهای خود را از بین ببرم.
قهرمان هنرمندی است که در مورد علایق خود عمیقاً تحقیق می کند. کنجکاوی او در مورد گیاه شناسی زمانی تحریک شد که با مقاله ای در انتقاد از دانشمند سوئدی قرن هجدهم کارل لینه، که سیستم نامگذاری و طبقه بندی موجودات زنده را ایجاد کرد و قهرمان در مورد رشد در سوئد آموخته بود، برخورد کرد. قهرمان میگوید: «او همچنین پدر نژادپرستی زیستشناختی به حساب میآید، زیرا او گونههای انسان را در چهار «نوع» طبقهبندی میکند، به قول خودش، اما اساساً نژادها. او البته نژاد سفید اروپایی را همیشه در صدر سلسله مراتب داشت و نژاد آفریقایی را در پایین ترین سطح.
قهرمان برای خنثی کردن سلسله مراتبی که کار لینه بر همه موجودات زنده تحمیل کرده بود، بر آنچه که «گیاهان تحت ستم» خود می نامد تمرکز کرد. او با تقلید از سبک نواری و فشرده یک هرباریوم، گیاهان بومی عراق، مانند بربین (یک علف هرز مغذی)، بوتنیج (نوعی نعناع)، و قازان (توت هایی که در اسموتی قرار می دهید) را به تصویر می کشد. این گیاهان در سرتاسر نمایش، از جمله روی کاغذدیواری که او برای این مناسبت طراحی کرده است، دیده میشوند و شاید در کارهای کوچک فیبر کتان او شگفتانگیزتر باشند. از دور، تقریباً سه بعدی به نظر می رسند، گویی برگ ها – و چشم ها، آن نمادهای نظارتی که همه جا حاضر هستند – از الیاف ظریف بیرون می زند. که در قازان، رشته های گل آذین از درخت خرما در فیبر بافته می شود و از لبه پایینی آویزان می شود، مانند ریشه. مجسمههای او از درختان نخل «زامبی» که از آجرهای مرمری ساخته شدهاند، در این نزدیکی ایستادهاند، استعارهای از روشی که نخلها به دلیل ریشههای در هم تنیدهشان، مدتها پس از مرگشان برپا میمانند.