در مورد شادی های دیدن پیروزی کیکه پالمر
او اینجا خواهد بود… هر لحظه، او اینجا خواهد بود، فکر می کنم، در تئاتر تاریک نشسته است. می دانم که من تنها کسی نیستم که منتظر او هستم. علاوه بر بقیه تماشاگران، همه در فیلم واقعی نیز حضور دارند. روی پرده، یک گروه تولید، کارگردان، و حتی دانیل کالویا، در نقش او جی هیوود، همه مشتاق حضور او هستند.
پس از یک سکوت کوتاه، رونق! او در استودیو را باز می کند و به سمت نشانه اش می دود. او اینجاست، کیک پالمر، جلو و مرکز روی پرده تئاتر ایستاده است. و من آنجا هستم، در شب افتتاحیه جواب منفی، به او نگاه می کند و می رود، همانطور که قبلاً بارها گفته ام: “بله، او این را میخکوب می کند.” و او این کار را انجام داد.
وقتی بچه هستی، هرگز تعجب نمی کنی، آیا می توانم خودم را پزشک یا نویسنده یا نقاش ببینم؟ گاهی اوقات شما فقط کسی را می بینید که برای انجام کاری به او نگاه می کنید و می گویید: “خب، اگر او بتواند این کار را انجام دهد، من می توانم انجامش دهم.” اینطور نیست که من می خواستم ککه پالمر باشم. فقط وقتی او را در نقشی دیدم، باور کردم که می توانم این کار را هم انجام دهم.