جستجوی من برای پاستا عالی بدون گلوتن

چند تابستان پیش، در ایتالیا زندگی می‌کردم و تقریباً شکمم شکست. مطمئنا، من همیشه قانون اساسی ظریفی داشته ام، اما زمانی که آنجا بودم، تصمیم گرفتم احتیاط را به باد بیاورم. هر روز صبح از خواب بیدار می‌شدم و یک کورنتتو می‌خوردم، برای ناهار یک تکه پیتزا روزا و سپس یک ژلاتو با خامه فرم گرفته می‌خوردم، و برای شام، معمولاً یک کاسه پاستا amatriciana می‌خوردم. کافی است بگویم از آن زمان تا کنون هزینه این را پرداخت کرده ام.

من نیازی به تکرار گفتمان پیرامون ندارم چرا مردم باید بدون گلوتن مصرف کنند. فواید سلامتی منتسب به نخوردن گلوتن در همه نشریات پزشکی و خبری مهم ذکر شده است و به همان اندازه توسط بسیاری رد شده است. آیا “مغز دانه” واقعی است؟ من نمی دانم. من پزشک پزشکی نیستم و به نظر می رسد بسیاری از پزشکان نیز مطمئن نیستند. چیزی که من انجام دادن می دانم که ماکارونی بدون گلوتن اغلب از مواد غنی از پروتئین مانند عدس و لوبیا تهیه می شود، که باید خوب باشد – و بعد از خوردن آن، نیاز شدیدی به چرت زدن احساس نمی کنم.

برای من، مشکل واقعی پاستاهای بدون گلوتن، همیشه یافتن مارک‌هایی بوده است که همان بافت فنری و جویدنی لذت‌بخش آن‌ها را داشته باشند. من متوجه شده ام که تفاوت بین ماکارونی استاندارد سوپرمارکت گندم و انواع صنایع دستی اغلب نسبتاً باریک است، در حالی که تفاوت بین ماکارونی فانتزی بدون گلوتن و ارزان تر سوپرمارکت بدون گلوتن می تواند بسیار زیاد باشد. پاستاهای ارزان‌تر بدون گلوتن اغلب مملو از آدامس‌ها و مواد افزودنی برای جویدن بیشتر می‌شوند، که پس از خوردن آن‌ها به بافت مقوای عجیب و غریب و مرطوبی تبدیل می‌شوند.



منبع

باشه نگاه کن من بیماری سلیاک ندارم من از نظر پزشکی به گلوتن حساسیت ندارم. با این حال – و می‌دانم که چرا متخصصان ماکارونی ممکن است از من عصبانی شوند – من بیشتر ماکارونی بدون گلوتن می‌خورم. در رستوران‌ها هر کاری که دلم می‌خواهد انجام می‌دهم، زیرا زندگی کوتاه‌تر از آن است که بتوانید شکمتان را گروگان بگیرید مگر اینکه کاملاً ضروری باشد. اما اگر در خانه باشم؟ سمولینا یافت نمی شود.

دو ماه پس از این سبک زندگی لذت‌پرستانه – که در آن به نظر می‌رسید فراموش کرده بودم که در واقع یک گل نسبتاً ظریف هستم – شروع به خارش چشم، گونه‌های متورم و پوست قرمز لکه‌دار کردم. دوست ایتالیایی من دقیقاً می‌دانست که چه اتفاقی افتاده است، زیرا همین اتفاق چند سال قبل برای او افتاده بود: همین بود گلوتین. خوشبختانه برای دوست من، عدم تحمل گلوتن او – بزرگترین تراژدی که ممکن است برای یک ایتالیایی رخ دهد – موقتی بود. پس از چند ماه پرهیز، او دوباره به سس (و رشته فرنگی) بازگشت. برای من هفته‌های زیادی طول کشید تا از نان خلاص شوم تا ورمم کاهش یابد، و هنوز به حالت عادی نان شیرینی‌خوری برنگشته‌ام.