به نظر میرسد که درام، به دلیل نداشتن کلمه بهتر، ساکنان ساسکس را آزار میدهد، و این حادثه آتش باستانی را دوباره شعلهور میکند که دههها در میان ویندزورها، مانتباتنها و حتی اسپنسرها شعلهور بوده است. همانطور که میدانید، هری و مگان همیشه در کنار هم هستند، که به نظر میرسد هر بار که خانه را ترک میکنند… یا در خانه میمانند… یا در مراسم تاجگذاری شرکت میکنند یا نمیشوند، اینترنت را با قضاوتهای متناقضی روشن میکنند. من به خوبی به یاد دارم که هولابالو روی مگان در ماشین خودش را می بست، هولابالو وقتی بچه اش را نگه داشت، و ما هرگز نمی دانیم که او باعث شد کیت به خاطر لباس ها و جوراب شلواری گریه کند یا اینکه هولبالو برعکس بود. بدون گوگل کردن، سعی می کنم نشان دهم که چقدر در مورد این زوج – به خصوص مگان – می دانم. چون علیرغم اینکه ساسکس ها را ندیده ایم، همه ما هستیم بسیار درگیر در کسب و کار خود زندگی آنها به طور غیر توافقی به ما تحمیل شده است و ما را از حرکات آنها آگاه می کند حتی اگر به عنوان اعضای سلطنتی سابق نسبت به آنها بی طرف باشیم.
غیرممکن است که بگوییم آنها چقدر این همه سر و صدا را سازماندهی می کنند، خشم آنها از علاقه همیشگی تا چه اندازه نمایشی است، چقدر به طور مخفیانه به بررسی روحیه می بخشد، توجه میکروسکوپی به آنها در واقع چقدر اعتباربخش است. چقدر آنها چیزی را که ادعا می کنند اینقدر خورنده می یابند تداوم می بخشند؟ آنها عروسکها هستند یا عروسکگردان؟ گربه ها یا موش ها؟ قربانیان یا فاتحان؟ آیا آنها تکانشی هستند یا استراتژیک؟ ساده انگاری است که همه اقدامات آنها را با نیت بد انجام دهیم، اما نادیده گرفتن خودآگاهی (قابل توجیه) خود غیرممکن است.
سه شنبه شب شاهد اولین حضور پرنس هری در انظار بعد از تاجگذاری پدرش بودیم، و من اینجا هستم تا موش موش و گربه را از بسته بندی ماشین باز کنم. پس از ترک تئاتر زیگفلد در نیویورک، هری، مگان مارکل و دوریا مادر مارکل توسط 12 عکاس غیور در سراسر منهتن در یک «تعقیب خودرویی تقریباً فاجعهبار» تعقیب شدند. این سه نفر برای فرار از پاپ ها در یک «تعقیب بی امان، که بیش از دو ساعت به طول انجامید»، از SUV خود به یک تاکسی زرد رنگ پریدند، مصیبتی که آنها را به طور قابل درک «بسیار ناراحت و متزلزل» کرد.
هری به خوبی از مطبوعات بیزاری می کند – انتظار می رود در ماه ژوئن او به عنوان بخشی از پرونده خود علیه آن شهادت دهد. آینه، آینه یکشنبه، و مردم یکشنبه در بریتانیا مداخله رسانهای تلاشهای او برای یک حرفه، تلاشهای او برای خودمختاری را زیر پا گذاشته است. سالهای تحصیل او با جنجالهای مواد مخدر (احتمالاً ساختهشده توسط مطبوعات) خدشهدار شد، دوران سربازی او به دلیل نشت نور در رسانهها کوتاه شد، و در اینجا نمیتوان به مرگ مادرش، پرنسس دایانا اشاره کرد. به همین ترتیب هنگام تصادف ماشینش از پاپاراتزی فرار کرد. اگرچه مرگ او پس از سالها همچنان غمانگیز و بیهوده است، اما فکر میکنم این فشاری است که میگویم – همانطور که برخی از رسانهها گفتهاند – صحنههای سهشنبه شب «بهطور وحشتناکی شبیه» به آن تصادف مرگبار 1997 در پاریس است. ساسکسها با استفاده از عبارت «نزدیک به فاجعهآمیز» عمداً با دیانا مشابهت میکنند. در حقیقت مرگ فاجعه بار برای بزرگنمایی موضوع، اما به نظر من تهدید آنها برای زندگی قابل مقایسه نیست.