اوا آلت ملاقات با شریف خلجه را به “اصابت صاعقه” تشبیه می کند. آنها که در سال 2019 توسط دوستان مشترک معرفی شدند، تقریباً بلافاصله پس از اولین بوسه خود در سوهو او عاشق شدند: «این یکی از آن عشقهای همهگیر، سریع و شگفتانگیز بود، مثل فیلمها. با این تفاوت که واقعاً اتفاق افتاده و زندگی واقعی ماست.» اوا میگوید.
در سال 2022، شریف در ساحلی کوچک و صخرهای در جزیره پناهگاه که فقط با قایق بادبانی قابل دسترسی بود، از اوا خواستگاری کرد. آخرین آخر هفته فصل بود و ما تا پایان نقطه برای یک پیاده روی طولانی به ساحل رفتیم. هوا ابری بود، با آسمانی پر از ابرهای دراماتیک، کمی خنک و خاکستری. اوا در حال پرسه زدن بود و در حال جمع آوری صدف بود که از او خواستم بیاید پیش من بنشیند. او یک حلقه الماس تراش خورده مغول را بیرون آورد که شکلی نمادین برای این زوج بود: “این اولین روشی بود که الماس ها تا به حال تراشیده می شدند، جایی که وجوه آن از شکل منحصر به فرد سنگ پیروی می کند، برخلاف هندسه متقارن و دلخواه.” توضیح می دهد. چنین مفهومی او را به یاد اوا انداخت که او را یک اصل واقعی می داند. او میگوید: «من او را تشویق کردم که «نادرترین» باشد و این استعاره به سنگ محک روابط ما تبدیل شد.
او گفت: بله. همانطور که آنها در ساحل در آغوش گرفتند، قایق های عبوری بوق می زدند و تشویق می کردند.
اوا و شریف در 9 سپتامبر 2023 در مزرعه 100 هکتاری خانوادهاش در خارج از بالتیمور که قدمت آن به قرن هجدهم بازمیگردد، ازدواج کردند. اوا می گوید: «ما همیشه می دانستیم که در مزرعه ازدواج خواهیم کرد. «این مزرعه دارای تپههای سبز رنگارنگ تا آنجایی است که چشم کار میکند، انبارهای بزرگ قرمز و خانهای سفید رنگ با کرکرههای سیاه. بسیار ایده آل و کلاسیک.”
ایوا، یک رقصنده باله، و شریف، یک معمار، می دانستند که می خواهند برنامه عروسی را خودشان برنامه ریزی کنند. با الهام از ارجاعات تصویری از سوفیا کاپولا ماری آنتیونتاوا رویای یک مهمانی بزرگ کراوات مشکی در فضای باز با لهجه های پاستلی و زنانه داشت. در همین حال، شریف زیرساختها را ساخت – از جمله یک مسیر بوکولیکی که از خانه مزرعهشان به محل برگزاری مراسمشان در وسط جنگل منتهی میشد. آماندا شولکین از Muse and Co به هماهنگی روز کمک کرد، در حالی که Pomona Florals گل رز باغچه، نخود شیرین، و ادریسیا خود را تهیه کرد.
در یک بعدازظهر خوش خلق در مریلند، ایوا از راهرویی از فرشهای قدیمی شرقی عبور کرد تا با شریف در بیشه درخت صنوبر که 60 سال پیش توسط پدربزرگ داماد کاشته شده بود، ملاقات کند. «مسیر جنگل برای رسیدن به مراسم مرموز و پر پیچ و خم بود که ورود را دراماتیک کرد و شگفتی زیبایی را ایجاد کرد. شریف می گوید، کف جنگل را با قالیچه های شرقی قدیمی پدرم پوشاندیم، نیمکت های چوبی را مانند نیمکت چیدیم و نوارهایی را از درخت محراب تا ردیف های کناری بلند کردیم.