مهمانی تا طلوع آفتاب با رقصیدن همه تا ساعت 5 صبح تمام نشد. صبح روز بعد، تازه عروسها در باغ خود یک برانچ تمام روز را میزبانی کردند که تا غروب با یک کامیون قهوه، ایستگاه خونین مری، ون بستنی، رولهای خرچنگ، و پیتزا، بهعلاوه دیجیها و یک گروه موسیقی فولادی – راهی سرگرمکننده و جشن برای پایان آخر هفته.
این عروسی کنار دریاچه زیر یک درخت بلوط در ساری کاملاً در مورد ظرافت بی زحمت بود
عروس برای لباسش حالتی بی دردسر، ظریف و غیرعادی می خواست که به خوبی با زیبایی شناسی کلی طراح مطابقت داشته باشد، و شنل ستاره مارلو را نیز از ساوانا میلر به آن اضافه کرد. او همچنین یک هدبند از جنیفر بهر بر سر داشت. گوشواره های قرض گرفته شده از ساوانا و همچنین یک دستبند الماس ساده که توسط مادرش به عروس هدیه داده شده بود، آخرین دستاوردها بود. (در همین حین، هوگو سر تا پا گوچی میپوشید – حتی عینک آفتابیاش هم برند بود.) در نهایت، توری برای زیباییاش دوباره از دوستانش کمک گرفت، وندی رو برای آرایش و ارل سیمز برای مو. او میگوید: «آنها هر دو در کاری که انجام میدهند نابغه هستند، و من از کاری که انجام دادند بسیار خوشحال بودم.
در طول آخر هفته عروسی، مهمانان در یک دهکده زیبا که توسط Woodville Project ارائه شده بود، اقامت داشتند. توری میگوید: «چادرها راحت و شگفتانگیز بودند، و ماندن بیشتر مردم در محل شگفتانگیز بود. ما همچنین با شکوه ترین آب و هوا را داشتیم که البته کمک زیادی کرد.
این مراسم یک برکت زیبا در کنار دریاچه در زیر درخت بلوط در ساری بود. جی جی میدلوی داور بود و سینا میلر، “همسر افتخاری” توری یک مطالعه را انجام داد. توری می گوید: «ما از گروه های عروسی مادربزرگ و پدربزرگ هوگو برای مراسم استفاده کردیم. حلقهها به موشهای عروس و داماد کوچک بافتنی در یکی از عکسها بسته شده بود. پس از آن، همه آهنگ “It Must Be Love” از Madness را خواندند. توری می گوید: «ما احساس خوشحالی می کردیم. “ما هر ثانیه را دوست داشتیم!”
وقتی مراسم به پایان رسید، مهمانان از میان جنگلها قدم زدند تا در کنار دریاچه نوشیدنی بنوشند، و سپس برای شام از تپه به سمت خیمه شب بازی رفتند. پس از صرف غذا، توری برای جشن آخر شب یک لباس سرهنگ آلیس تمپرلی و مربی جیمی چو را پوشید. اتوبوسها همه را به انبار مهمانی بردند که با مخمل قرمز و درختان نخل تزئین شده بود. توری میگوید: «ما گروه جونز گنگ را با مهمان ویژه مایک رادرفورد و پدرم نیک کوک در سازهای کوبهای داشتیم. “بهعلاوه، مجموعهای درخشان از دیجیها.”