من هرگز نفهمیدم چرا ملکه از من خواست اولین بار از او عکس بگیرم. 10 سال بعد وقتی برای فیلمبرداری دوم رفتم متوجه شدم. گفتم چرا از من پرسید؟ و گفتند که من خواسته ام. و در واقع من داشته است پرسید، پنج سال قبل. می خواستم ملکه برای کتاب من بنشیند زنان.
آنی لیبوویتز عکاسی از ملکه الیزابت دوم را به یاد می آورد
برای اولین عکسبرداری، من یک پرتره ساده و هوشمندانه می خواستم. فکر می کردم این تنها فرصت من برای عکاسی از ملکه است. کمتر از نیم ساعت وقت گذاشتم. آنها کاتالوگ هایی از لباس ها و جواهرات او را به من نشان دادند و از من خواستند انتخاب کنم که او چه می پوشد. من یک لباس بلند طلایی را به عنوان پایه انتخاب کردم. بقیه – شنل تیرهای که سیسیل بیتون از او عکس گرفت، و ردای Order of the Garter و یک کت خز – روی آن لایه لایه میشد و برای عکسهای مختلف حذف میشد.
در مصاحبهای که ساعاتی پس از خبر مرگ ملکه انجام شد، لیبوویتز به گرمی در مورد عکسبرداری در سال 2007 با من صحبت کرد، اگرچه اذعان کرد که عصبی است (او گفت: “من در هر عکسی عصبی هستم”) و همچنین دومین نشستن سالها بعد را به یاد آورد. در قلعه ویندزور، به افتخار نودمین سالگرد تولد ملکه، جایی که نوهها، نوهها و کورگیها همگی در آنجا حضور داشتند. هر دو جلسه تصاویر تاریخی به دست آوردند که در اینجا جمع آوری شده اند. آنی به من گفت: «آنها مطمئناً ماجراهای حماسی بودند. “من فهمیدم که وقتی با او کار می کردی، او به دادن اختیار به تو اعتقاد داشت. او این را وظیفهاش و بخشی از کارش میدانست: برای عکسنشینی، و همچنین یک الهه موسیقی.» در ادامه خاطرات وی از مصاحبه ما در ادامه می آید:
تصویر دیگری از سال 2007 در اتاق نشیمن سفید.
عکس آنی لیبوویتز