صبح روز عروسی، آنا سوفیا با ساقدوشها و پسرعموهایش در یک اتاق آماده شد – همه مشغول شلوغی بودند، شامپاین مینوشیدند و میرقصیدند. او به خاطر میآورد: «من میتوانستم بنشینم و تماشا کنم و فقط نفس بکشم، زیرا کریستین آرمسترانگ و کارولینا گونزالس جادوی خود را انجام میدادند.
با وجود اینکه آنا سوفیا به طور مرتب روی فرش قرمز راه می رود، انتخاب لباس عروس برای او تجربه ای کاملا جدید و متفاوت بود. او توضیح میدهد: «معمولاً برای یک رویداد آماده میشوم یا لباسی برای یک شخصیت میپوشم، بنابراین دائماً به این فکر میکنم که لباس چه میگوید، و روایت آن روز یا صحنه چیست. به همین دلیل، آناسوفیا مدتی طول کشید تا بفهمد دقیقاً به کدام سمت میخواهد برود.
عروس می گوید: اولین باری که به استودیو دانیل رفتم، فکم افتاد. لباسهای او شبیه هر چیزی است که دیده بودم: مدرن و غریب، در عین حال کلاسیک و جاودانه – صدایی متمایز در دنیای عروس.
AnnaSophia انتخاب کرد که این ظاهر را با گل میخ های الماسی مادربزرگش تزئین کند. او میگوید: «او در همان ابتدای ابتلا به کووید از دنیا رفت و من میدانستم که داشتن یک تکه از او در روز خاصمان بیشترین اهمیت را دارد. سرانجام، برای کفش، استایلیست او توماس کیکیس به سراغ راجر ویویر رفت. AnnaSophia میگوید: «گراردو و تیمش دوستداشتنی بودند و سکوها و پمپهای سفارشی در سایز 34.5 را برای من گذاشتند. پمپ ها ادای احترامی به گریس کلی بودند و درخشش بیشتری به آن اضافه کردند.
در ابتدای مراسم، دوستان عروس آهنگ «Everywhere» از فلیتوود مک را به عنوان ادای احترام به داستان نامزدی این زوج خواندند. آنا سوفیا میگوید: «نمیخواستم اجرای آنها را از دست بدهم، بنابراین برنامهریز ما یک بلندگو در پشت انبار نصب کرد تا بتوانم گوش دهم. من واقعاً احساس میکردم که زمینگیر شده بودم و بیشتر نگران بودم که آلیس، دختر گلمان را بالا ببرم، اما به محض اینکه صدای دوستانم را شنیدم، شکستم و من و پدرم لحظاتی آرام را با هم سپری کردیم. قدم زدن.”