کلی: من فکر میکنم که میتوانید با کسی که دوستتان با او قرار ملاقات گذاشته است، با اجازه او قرار ملاقات بگذارید. شما نمی خواهید با بی صداقتی شروع کنید – با یک نفر ارتباط برقرار کنید و آن را از دوست خود پنهان کنید. اما من فکر میکنم همه افراد پیشین خاصی دارند که ممنوع هستند و احترام گذاشتن به آن مهم است. من می گویم یک یا دو دوست پسر سابق دارم که اگر یکی از دوستانم با آنها ارتباط برقرار کند، می گویم: “باشه، تو دوست من نیستی.”
آیا می توانید به یک دوست بگویید که شریک زندگی او را دوست ندارید؟
پرل: این کار دن آریلی است: وقتی دوستان می گویند “ما می دانستیم، دیدیم، احساس کردیم” و هیچ کس در واقع چیزی نمی گوید. آن شخص می گوید: «چرا نگفتی؟» عاقلانه نیست که به صحبت های دوستانمان گوش کنیم.
کلی: اگر شریک زندگی کسی را دوست ندارید، خیلی وقت ها ارزش گفتن ندارد. اگر با آنها بد رفتار کنند؛ اگر آنها توهین آمیز هستند؛ اگر آنها به آنها خیانت می کنند، آن وقت است که می توانید آن را برای دوست خود مطرح کنید یا آن را فاش کنید. اما اگر فقط شخصیت آنها را دوست ندارید – که همه ما آنجا بوده ایم – آیا واقعاً ارزش دارد که با دوست شما خوب رفتار کنند و دوست شما خوشحال باشد؟
آیا می توانید به دوستان خود مشاوره دوستیابی ناخواسته بدهید؟
پرل: اگر شما هم مثل من هستید، انجام دهید. اما من می گویم: «می توانم به شما بگویم که چه فکر می کنم؟ چون میدونی جای من نیست اما در عین حال، من نمی توانم فقط این را تماشا کنم.» من دو پسر دارم که با هم قرار می گذارند، بنابراین این را تمرین کرده ام – این نقش مادر است. من باید توصیه دوستیابی ناخواسته و خواسته را تمرین کنم!
کلی: من فکر می کنم این بخشی از دوستی است. شما یک جورهایی در کنار هم هستید، به خصوص وقتی مجرد هستید. گاهی اوقات به کسی نیاز دارید که آینه ای را جلوی شما بگیرد. منظورم این است که من بهتر می دانم، بنابراین آنها باید به من گوش دهند – شوخی!
در مورد جداسازی
آیا راهی مودبانه برای جدایی از شریک زندگی تان وجود دارد؟
پرل: بله، راههایی برای جدایی وجود دارد که مهربان و دوستانه هستند و تشخیص میدهند که مردم به یک دوراهی رسیدهاند، جایی که هر دو نفر برای یکدیگر آرزوی سلامتی میکنند. اما این رایج ترین نیست، تا حدی به این دلیل که ما این تصور را داریم که ماندگاری به معنای خوب است و شکستن یک شکست، که به نظر من اشتباه است. این یک پاسخ کوتاه به یک سوال بزرگ است.
کلی: شخصاً و دلیل آن را بیان کنید. همه به بسته شدن نیاز دارند. بدترین کاری که می توانید با کسی انجام دهید این است که به او دلیل ندهید. ذهن ما همیشه به سمت بدترین سناریو می رود. به همین دلیل است که من به افرادی که ارواح می پردازند احترام نمی گذارم – شما در درون خود آن شخص را در هرج و مرج بسیار بیشتری قرار می دهید تا زمانی که به تازگی به کارها پایان داده باشید. آنها فکر خواهند کرد: آیا من در رختخواب بد هستم؟ آیا من به اندازه کافی زیبا نیستم؟ آیا در آخرین ملاقاتمان چیز احمقانه ای گفتم که او را خاموش کرد؟ شما یک مکالمه دارید. به صورت حضوری. این قانون سخت من است.
جداسازی آگاهانه را چگونه تعریف می کنید؟
پرل: حتی زمانی که شما آگاهانه از هم جدا میشوید، حتی زمانی که دوطرفه است، در مورد از دست دادن و از هم پاشیدن یک رابطه است. جدا کردن یک ضرر است. غم است. آرزوهای برآورده نشده است نیازهای برآورده نشده است این رویاهایی است که محقق نمی شود. و این قدردانی از آنچه که یکی داشت و قدردانی از آنچه که هر کدام به ارمغان آوردند و چقدر مردم به یکدیگر دادند و زندگی یکدیگر را غنی کردند. مسئولیت پذیری در قبال کارهایی که انجام داده اید و کارهایی که انجام نداده اید و مسئولیتی است که در پایان یک رابطه به عهده می گیرید.
کلی: همانطور که گوئینت پالترو منظور داشت، اصطلاح این بود که آنها این رشته نامرئی از بچه دار شدن با هم داشتند. خیلی متفاوت است با اینکه، فرض کنید، شما هرگز با هم زندگی نکرده باشید یا از نظر مالی به هم وابسته نباشید. من فکر می کنم که اگر دلیلی برای ماندن در زندگی یکدیگر داشته باشید، راحت تر است که آگاهانه از هم جدا شوید.