آخرین دشمنی کورتنی و کیم نشان دهنده یک مورد کلاسیک از سندرم دختر ارشد است

این فصل حول اختلاف کورتنی و کیم، به ترتیب متولد اول و دوم، بر سر شراکت با دولچه و گابانا است. کورتنی کیم را متهم کرد که با کارگردانی خلاقانه نمایشی برای طراحان، تنها چند ماه پس از عروسی اش در پورتوفینو، که به شدت تحت تأثیر و میزبان این دو ایتالیایی قرار گرفته بود، او را از “حال و هوای عروسی” خود محروم کرده است.

تماشای پویایی خام یک خانواده بزرگ و ترکیبی، جلا داده شده با درخشش براق ثروت و موقعیت، بینندگان را نسبت به شرایط خانوادگی خود احساس بهتری می کند. فصل های قبلی نمایش آنها کارداشیان ها به دلیل نادیده گرفتن این نوع درام خانوادگی قابل ربط انتقاداتی را به دنبال داشت، به طوری که فصل 3 شاهد بازگشت قطعی به شکل بود.

بخشی از جذابیت ماندگار ماشین کارداشیان توانایی آن در آشنا بودن و غیرقابل دسترس بودن به طور همزمان است. ما بیش از 16 سال است که اسیر شیطنت‌های این قبیله شده‌ایم، تا حدی زیرا آنها اغلب تجربیات ما را منعکس می‌کنند.

برای من، این احساسات رنجش تقریباً به اندازه دوران حرفه‌ای سوارکاری خواهرم – تقریباً دو هفته – ادامه داشت، اما «عقده بزرگ‌ترین فرزند» من چیزی است که از چهار سالگی کاملاً متوجه آن بودم. سال‌ها شنیدن این‌که من باید «نمونه خوبی برای خواهر و برادران کوچک‌ترم باشم» به این معنا بود که هویت من به‌طور جدایی‌ناپذیری در مسئولیت الگو بودن پیچیده شد، به‌گونه‌ای که کسانی که هرگز بار مشابهی را نداشته‌اند، نخواهند فهمید.

ترس و برنامه ریزی بچه های بزرگتر به خواهر و برادرهای کوچکترشان اجازه می دهد تا با درجه ای از بی خیالی کار کنند که ما فقط می توانیم رویای آن را داشته باشیم. آنها این مزیت را دارند که ببینند و بیاموزند که اولین‌زاده‌ها در قلمروی ناشناخته حرکت می‌کنند، در بال‌ها منتظر می‌مانند تا بر تلاش‌هایشان غلبه کنند، زمین بازی ناهموار اغلب مورد توجه قرار نمی‌گیرد. به این موضوع، پویایی‌های خاص جنسیتی و رقابتی در بازی بین خواهرانی که برای تأیید والدین رقابت می‌کنند، اضافه کنید، و دستوری برای نارضایتی خواهید داشت.



منبع

در قسمت‌های اخیر کورتنی با گریه اعلام کرد که «هیچ‌کس هیچ مرزی در خانواده‌اش ندارد» و کیم را متهم کرد که «چک دستمزد» را بر پیوند خواهرانه‌شان گذاشته است. و در حالی که اغلب ما ممکن است مفهوم جنگ بر سر نزدیکی به یک خانه مد لباس را عجیب و غریب بدانیم، احساسات اصلی ناامیدی کورتنی در بین خواهران بزرگتر در همه جا طنین انداز شد.

وقتی کورتنی گفت: «چه چیز دیگری می‌توانی از من بگیری، آیا می‌توانم چیزی مال خودم داشته باشم؟» در طی یک اعتراف، من را به ۱۴ سالگی رساند و فهمیدم که خواهر کوچکترم می‌خواهد به اسب سواری بپردازد، پس از اینکه من با دقت زیادی هویت خود را به عنوان یک «دختر اسب» درست کردم. در آن زمان احساس می‌کردم که یک حمله، تجاوز به قلمرو من بود و یادآوری دیگری که نقش من به عنوان یک خواهر بزرگ‌تر، اشتراک‌گذاری، راهنمایی و آماده‌سازی بود.